گرچه شبیهخوانی در میان آگاهان جهان بهعنوان تنها نمایش جهان اسلام یا منسجمترین و مهمترین نمایش شیعیان ایران زبانزد شده است، روایتهایش به رویدادهای اسلامی محدود نماند. شبیهخوانی ایران ــ بهویژه در زمان بالندگی و پویایی دورهی ناصری ــ آرامآرام از ماجرای شهادت حضرت علی و عاشورای سال 61 هجری فراتر رفت و شهادت و زندگی دیگر امامان و جنگهای پیامبر و زندگی یارانش را در بر گرفت. سپس شرایطی تازه، ضرورت شکلگیری شبیهنامههایی با روایتهای نوین را پدید آورد و شبیهنویسی را به دورهای تازه کشاند. وامگیری روایتهایی از کتابهای مقدس و زندگی مردمان دیگر دینها و شکلدهی آنها در فرم شبیهخوانی در این دوره روی داد و چنان گسترش یافت که دامنهی روایت به شخصیتهای همدورهی شبیهسازان نیز رسید. پدیدآوران شبیه، ایرانی مسلمان بودند ولی نیمنگاهی به ادیان و تمدنهای دیگر نیز داشتند و میکوشیدند توجه تماشاگران غیرمسلمان را همانند همکیشان خویش به اجرایشان بکشانند؛ گویی شبیهسرایان در پی ارتباطی گستردهتر بودند. آنها میتوانستند هر روایت دیگر را (حتا در زمان دیگر و جایی دیگر) با شگرد گریز به ماجرای کربلا پیوند بزنند تا تماشاگران دریابند که «کل یوم عاشورا و کل عرض کرببلا». شخصیتهای یهودی و مسیحی و هندو و نیز دینهای مانوی و زردشتی حضوری پررنگتر نسبت به دیگر ادیان در شبیهخوانی دارند. بنا بر این شبیهخوانی ایرانی-اسلامی در دورهی گسترش ــ برخلاف نمایشهای مذهبی اروپا ــ به پیروان دین اجراگران محدود نبود بلکه همانند نهادی تئاتری ــ و نه صرفاً ایدئولوژیک یا آیینی ــ به ارتباطی گسترده با تماشاگران گوناگون میپرداخت.